اثباب کشی با فرشته ها
سلام حسام وحسنا عزیزم. مامان وبابا به خاطر اینکه شما یه اتاق جدا ومستقلی واسه خودتون داشته باشید مجبور شدیم خونمون وعوض کنیم در صورتی که مامان اصلا دوست نداشت اما به خاطر شما که واسه خودتون اتاق داشته باشید هر کاری که میتونستم وواستون میکردم اما یه مشکلی وجود داشت که زیر شکمم بسیار درد گرفته بود 28شهریور 1391 رفتم پیش دکترتون یه سری قرص داد که باید روزی 3عدد میخوردم وامپول که باید هفته ای2تا میزدم که از زایمان زود رس جلوگیری کنه اما این اسباب کشی بد جوری ز ذهنم ودرگیر خودش کرده بود وشبی نبود که از بابا هادی موقع خواب نپرسم که میشه بچه ها سر موقع به دنیا بیان ومن بتونم همه ی کارهایی که باید انجام بدم و بدم.خلاصه اینکه اول مهر صبح زود ساعت ...
نویسنده :
مامان بهار
18:29