( ماااااومدیممممم)10ماهگی وجشن دندونی
بعد از این همه تاخیر در وبلاگتون بلاخره وقت کردم واومدم تا پیش امدهای این چند ماه بی خبری را بگم. اول اینکه بعد ازدندان دراوردن وبیرون روی های زیاد حسام وحسنا بلاخره در تاریخ 1392.5.31 یه جشن خانوادگی نسبتا کوچکی گرفتیم. البته مامان از فروردین تا الان به فکر تدارکات جشن دندونی وتولدتون بود نا گفته نمونه که هفته ی خیلی سختی بودبه خاطر اینکه هم باید به شماها رسیدگی میکردم (به خاطر حال وهوایی که این چند روزه داشتین)وهم اینکه...
نویسنده :
مامان بهار
11:51