5هفتگی بارداری
شب بود شب فوق العاده وفراموش نشدنی:من وبابایی اصفهان بودیم خونه ی مامانی:3فروردین1391بود که هر دوخط بیبی چک پررنگ شدروزی که برای اولین بارفهمیدم دارم مادرمیشم حس خوبی بود وبابایی از شنیدن این موضوع من وتا حد مرگ بوسه زد:تا 3نیمه شب من وبابابیدار بودیم واز خوشحالیخوابمون نمیبرد؟؟ همش داشتم به این فکر میکردم که من دارم مادر میشم چه حس قشنگی:::::: بلاخره برای اطمینان بیشتربعد از تعطیلات نوروزبه تهران برگشتیم ورفتم دکتر زنان وازمایش بارداری وسونوگرافی نوشت.15فروردین وقتی که برای اولین بارتصویرتو توی سونو گرافی دیدم وتا اخر عمر ا...
نویسنده :
مامان بهار
10:10